بدون عنوان
سلام عزیز دلم
واقعا بهت یه عذرخواهی بدهکارم . از آخرین پستم حدود یکماه میگذره و من شرمنده گل روت هستم که تو این مدت نتونستم چیزی برات بنویسم .
دلیلش خیلی چیزا میتونه باشه . یکیش اینکه یه مدت مسافرت بودیم و من وقت نداشتم .
23 تا 26 شهریور خانوادگی بهمراه امیرعباس جان رفتیم مسافرت . اول همدان بعدش سنندج و کرمانشاه .
مسافرت خوبی بود ایشالا مسافرت بعدی شما هم تشریف دارید .
راستی من 28 ام شهریور رفتم دکتر . داداش عرشیا از خانم دکتر (علی محمدی) خواست تا بنویسه من برم سونوگرافی چون دوست داشت مطمئن بشه که شما دختری یا پسر . خانم دکتر هم وقتی اصرار داداشی رو دید نوشت .
29ام همگی باهم رفتیم سونوگرافی . داداش عرشیا بامن اومد اتاق خانم دکتر و قرار شد فیلم بگیره ولی وقتی که اومد داخل اینقدر حول شده بود که یادش رفت . چون وقتی خانم دکتر صدای قلب شما گذاشت اولین باری بود که میشنید و کلی ذوق کرده بود .
وقتی هم که مشخص شد شما یه خانوم کوچولوی خوشگلی نمیدونی چقدر خوشحال شد .
از مطب که بیرون اومدیم گفتیم بابا احمد رو اذیت کنیم و بگیم هنوز معلوم نیست . ولی وقتی دیدیم بابایی چقدر ناراحت شد بهش گفتیم اونم کلی خوشحال شد . طوریکه من تا حالا ندیده بودم اینقدر ذوق کنه .
از اونروز تا حالا هم کارمون شده اسم پیدا کردن برای خانم کوچولو . یه اسم زیبای زیبا عین خودت .
اسمای زیادی پیشنهاد دادیم مثلا داداشی میگه بذاریم آرشیدا که به اسم خودش بیاد . بابا احمد میگه عسل رو دوست داره . و من هم لیدا رو میپسندم که به لیلا بیاد
آرزوی سلامت میکنم برات مامانی
چشم به راه دیدنت هستیم
دوست داریم همگی
خدانگهدارت باشه عزیزم